اونم با پای خودت...!
باید جاتُ تو زندگی
بعضی ها خالی کنی...!
درسته تو شلوغیاشون
متوجه نمیشن چی میشه...!
ولی بدون...
یه روزی...
یه جایی...
بد جوری یادت می افتن که
دیگه خیلی دیر شده خیلی...
اونم با پای خودت...!
باید جاتُ تو زندگی
بعضی ها خالی کنی...!
درسته تو شلوغیاشون
متوجه نمیشن چی میشه...!
ولی بدون...
یه روزی...
یه جایی...
بد جوری یادت می افتن که
دیگه خیلی دیر شده خیلی...
رفتنت....
نبودنت...
نامردیت...
هیچکدوم اذیتم نکرد!
واسم سوال نشد!
فقط یه بغض داره خفم میکنه!
چجوری نگات کرد که منو تنها گذاشتی؟؟!
سخته ... درد داره
ساعت 01:00 شب وسط کلی لوس بازیای عاشقونه
و هزار مدل قربون صدقه های از ته دل
یه sms بهش میدی با این مضمون
"aziizam esheghetam"
یک دقیقه بعد ..
دو دقیقه یعد......
سه دقیقه ....
دقیقه ها پشت هم میگذره و تو منتظری
اونم بهت بگه "man bishtar"
اخه قبل اینکه شبا باهاش حرف نزنی خوابت نمیبره
نگران میشی ...
بهش زنگ میزنی
داغون میشی...
خورد میشی ...
پیر میشی...
قلبت ب درد میاد...
دستات به لرزه میوفته....
بغض راه نفستو میگیره ...
اشک تو چشمات حلقه میزنه
فقط با شنیدن این صدا :
"مشترک مورد نظر در حال مکالمه است"
گاهـــــی وقتها زندگـــــی تمام حواسش را به تو جمع میکنه
تا ببینه چه چیزی رو خیلی دوستـــــ داری
تا درست اون رو ازتــــ بگیره...
کااااش هرگــــز نمیفهمید
چقدر دوسش دارم...
اگه دروغگو دشمن خدا باشه"چه سپاه عظیمی جلوی خدا صف کشیدن... !!
نوشته هایم را میخوانی و میگویی چه زیبا!!!!!!!!
راستی درد آدمها زیبایی دارد؟
بهم گفت: واسم دعا کن یه آرزو دارم.....
چه شب هایی که واسش دعا کردم و اشک ریختم.....
اما حیف کاش میدونستم که آرزوش جدایی از من بود.
سخت است حـــرفت را نفهمند،
سخت تر این است که حــــرفت را اشتباهی بفهمند،
حــــالا میفهمم، که خـدا چه زجــــــری میکشد
وقتی این همه آدم حـــرفش را که نفهمیده اند هــــیچ،
اشتباهی هم فهـــمیده اند.
شکـــ نکـــــن !
آیــ●ــنده اے خوـاهــم ساختــــ کــه
گذشتـــه ام جلویش زآنــو بـــزند !
قـــرآر نیستــــ مـــن هـــم دلِ کَسِ دیگـــری را بسوزانـَــم !
برعکـــس کســے را کــه وارد زندگـــیم میشود
آنقـــــدر خــــوشـــبـ ♥ــتـــــ میکنــم کـــه
بـــه هر روزے کـــه جاے " او " نیستــــے
بـــه خودتـــــ لعنتـــــ بفرستــــے! لعنتیـــ !!!
خیلی سخته...
که مرهم درد دل آدم ها باشی اما تو
سینه ات یه بغض سنگین پنهان کرده باشی...
خیلی سخته...
که همیشه برای دیگران روی لبهات خنده
باشه اما غم و غصه موهات رو سفید کرده باشه...
خیلی سخته...
که برای همه پیام امید باشی اما از دست
روزگار خسته شده باشی...
کاش ...
فقط یک نفر بود
که وقتی بغض میکردم ،
بغلم میکرد و میگفت گریه کنی
میکشمتا …
من دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشمــــ
نه کسی از کنارم بره حوصله دارم نازشو بخرمــــ که برگرده...
من ادم بی احساسی نیستمــــ !
من بی معرفت و نامرد نیستمــ ...
فقط خسته امـــــ ...
از همه چیـــــ !
چون یه زمانی کسی وارد زندگیم شد
که یه سری باورامو از بین برد
همینــــ !
مُراقــب بــآش
به چه کسـی اِعتــمـــآد میکنی،
“شیـــــــطان” هَـــــم یه زَمــــــآنـی “فرشتـــــــــــه” بــود…
همیشه .........................
دلتنگی به خاطر نبودن کسی نیست.........................
گاهی بخاطر بودن کسی ست.............................
که حواسش به تو نیست..................
جالب است..
تمام عمرم را غمگین بوده ام اما در
اعلامیه ام می نویسند " شادروان "
لعنت به زمونه ای که مرد بودن درد داره و نامرد بودن کیف ...
لعنت به زمونه ای که خوبی کردن تاوان داره و بدی کردن احترام ...
لعنت به زمونه ای که پاک بودن تنهایی میاره اما خیانت کردن کلاس ...
لعنت به زمونه ای که حرف،حرف میاره،پول،پول میاره،اما محبت،خیانت میاره ...
لعنت به زمونه ای که تا وقتی براشون صرف داشته باشی تودلشون جاداری
تنها بودن قدرت می خواهد
و این قدرت را کسی به من داد
که روزی می گفت:
تنهایت نمی گذارم!!!
تو این دنیا دوتا نابینا میشناسم ..
یکی تو که هیچوقت عشقمو ندیدی ..
یکی من که کسیو جز تو ندیدم ..
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ
ﯾﻪ ﺷﺒﺎﯾﯽ
ﺑﻪ ﯾﻪ ﺍﺩﻣﺎﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺩﺍﺭﯼ
ﮔﻮﺷﯿﺘﻮ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﯼ ﺷﻤﺎﺭﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮﯼ
ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﺱ
ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺩﻟﮕﯿﺮ ﻭ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺑﺨﻮﺩﺕ
ﻣﯿﺎﯼ
ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﯼ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺻﻔﺤﻪ ﯼ
ﺧﺎﻟﯽ ﺑﯿﺠﻮﺍﺏ
ﺍﺷﮑﺎﺕ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﺷﺪﻥ
ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﯿﮕﯽ
ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ
ﺍﺧﺮﺵ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺷﺪ ...?
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ
ﯾﻪ ﺷﺒﺎﯾﯽ
ﺑﻪ ﯾﻪ ﺍﺩﻣﺎﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺩﺍﺭﯼ
ﮔﻮﺷﯿﺘﻮ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﯼ ﺷﻤﺎﺭﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮﯼ
ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﺱ
ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺩﻟﮕﯿﺮ ﻭ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺑﺨﻮﺩﺕ
ﻣﯿﺎﯼ
ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﯼ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺻﻔﺤﻪ ﯼ
ﺧﺎﻟﯽ ﺑﯿﺠﻮﺍﺏ
ﺍﺷﮑﺎﺕ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﺷﺪﻥ
ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﯿﮕﯽ
ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ
ﺍﺧﺮﺵ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺷﺪ ...?
من
اگر
گریه
برایت
نکنم
میمیرم
حســــــــــود؟؟؟
غیـــــــــــــرتی؟؟
نـــــپــــیــــچـــــونـــــمـــــت
فــقــط بــــوی ادکــــلانـــش بــــه دمــــاغــــتـــــــ بـــــخـــــوره
نــــــفــــــســــــتـــــــو مــــــیـــــــ بـــــــورمــــــــ
آروم...
آروم....
رد شدی از من...
منو احساسم از یادت رفتم..
هر کارم کردی تو بازم عزیزی تو..
هر کاری کردم که به هم نریزی تو...
چـــقدر زود ســـهم روزهـــای خوبــمان؛
یک یادش بخـــیر ســاده می شــود...
در مردها حسی هست که اسمشو میذارن
"ﻏﯿﺮﺕ"
ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺣﺲ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﻣﯿﮕﻦ
"ﺣﺴﺎﺩﺕ"
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﺮﺩﻭﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻢ
"ﻋﺸﻖ"
.ﺗﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺒﺎﺷﯽ :ﻧﻪ ﻏﯿﺮﺗﯽ ﻣﯿﺸﯽ ﻧﻪﺣﺴﻮﺩ!!!
شده شبیه تو تموم بی کسیم میخوام که یادت بیاد
به سمت من اگه دلت قدم نزد بذار خیالت بیاد
نگاه خیس من به یاد تو هنوز یه ابر بارونیه
این بغض لعنتی تو خاطرات من یه عمر زندونیه
برای من کسی شبیه تو نبود تو خلوتم با منی
با جای خالی همیشه بودنت دوباره زخم میزنی
بدون تو همیشه این سکوت و بی کسی شده تموم لحظه های من
نبودی و خیال تو تموم خاطرات تو نوشنه شد به پای من
شده شبیه تو تموم بی کسیم میخوام که یادت بیاد
به سمت من اگه دلت قدم نزد بذار خیالت بیاد
هوای گریه هام بدون تو پر از هوای پاییزیه
بدون تو اگه بیفتم از نفس بهای ناچیزیه
تمام زندگیم شبیه شعله ی اسیر خاکستره
چه فرقی میکنه بذار که از سرم خیال تو بگذره
گفت : مرا که عشق چیست ؟
گفتمش : همان لحظه ی دلواپسی است
گفت : مرا که عاشقی چیست ؟
گفتمش : همان تنهایی و دیوانگی است
گفت : مرا که عاشق کیست ؟
گفتمش : آنکه سالها با عشق زیست
گفت : مرا که معشوق کیست ؟
گفتمش : آنکه لایق عشق بازیست
گفت : عشق تو کیست ؟
خاموش شدم چون جز تو کسی نیست
. . . بزن بارون بزن خیسم کن آبم کن ترم کن . . .
. . . کمک کن تازه بارون من غریبم پرپرم کن . . .
. . بزن آتیش به جونم شعله کن خاکسترم کن . .
من همیشه خوشحالم میدانید چرا؟
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند..
زندگی کوتاه است..
پس به زندگی ات عشق بورز..
خوشحال باش ..و لبخند بزن .. فقط برای خودت زندگی کن و..
قبل از اینکه صحبت کنی>> گوش کن
قبل از اینکه بنویسی >> فکر کن
قبل از اینکه خرج کنی>>در آمد داشته باش
قبل از اینکه دعا کنی>>ببخش
قبل از اینکه صدمه بزنی>>احساس کن
قبل از تنفر>>عشق بورز
زندگی این است..احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر
گاهی اوقات باید خیانت کرد تا ارزش صداقت برای کسی که تفاوت میان این دو را درک نمی کند ،مشخص شود!
گاهی باید نبخشید کسی را که بارها او را بخشیدی و نفهمید!
گاهی نباید صبر کرد!
باید رها و کرد و رفت تا بدانند اگر ماندی رفتن را بلد بوده ای!
گاهی بر سر کارهایی که برای دیگران انجام می دهی باید منت گذاشت تا آنرا کم اهمیت ندانند!
گاهی باید بد بود برای کسی که قدر خوب بودنت را نمی داند!
و گاهی باید به آدمها از دست دادن را متذکر شد ...
آدمها همیشه صبور نمی مانند ...
مجــــازی هستیم...امــــا...
دلمــــــان مجازی نــــیست... میشکند...
حواست به تایــــپ کردنت باشــد..
تعداد صفحات : 3